شهریار یعنی شانس، این دقیقترین تعریفی است که می توان از زندگی دایی داشت. البته به عقیده نگارنده شانس با تصادف فرق زیادی دارد. شانس یعنی تلاش برای ایجاد موقعیت و دائی با تلاش مضاعف خویش، دائم خود را در موقعیت قرار می دهد.«پروین» که به زعمی نخبه فوتبال این مملکت محسوب می شود امروز فرزند خویش را به شاگردی در سرای دیگری می فرستد. این در نوع خود کم مانند و البته جالب است.پروین با توجه به تجربه خویش می داند که شاگرد دیروزش قد کشیده است و بالغ شد. ایرانیان و همچنین جهانیان برایش احترام قائلند و نباید با عبارتی چون «دایی شاگرد خودم بوده» مردم را برنجاند.«شهریار» هم حتما حواسش جمع است و تیم را فدای تعارفات نمی کند. او باید به این نکته توجه کند که در تربیت فرزند استادش تلاش نماید و از اشتباهات کوچکش براحتی نگذرد. دائی یقینا می داند که شاگردش دو برابر دیگران زیر ذره بین است.«پروین شاگرد» که لحن سخن گفتنش شبیه به دیگران است تا پدر و پوشیدنش نیز بی تاثیر از آنان نبوده، حتماًً می داند یک شاگرد است و از پدر اعتباری دارد که حفظ کردن آن بسیار سخت است. او در کنار پدر آموخته است که توجه به استاد برای فوتبالیست شدن یک ضرورت است و از غرور و خودخواهی چیزی عایدش نخواهد شد حتی اگر پروین باشد.