مقدمه بی ربط: می گویند مبارزی را به زندان می بردند، پشمکی از راه می رسد وخود را به مبارز می چسباند و رو به مامورین می گوید ما دو نفر را به کجا می برید.
*****
نور، دوربین، کلاکت و... او تمرکزش را از دست داد و رابینسون را به جای وزنه انتخاب کرد. آقای خوش تیپ! تمرکز ساده تر از آنچه که بیان کردم از دست می رود و آنگاه همه چیز نابود می گردد. وقتی هفت هشت ماه پیش بدور از خوش خیالی بانیان امر، رضازاده را ناتوان از تکرار قهرمانی خواندم دوستان خرده گرفتند و آسمان به ریسمان که او یعنی تکرار قهرمانی. حیف، حیف از این همه خوش بینی که خاک بر سرمان می کند و نخبه های ما را یکی پس از دیگری از ما می گیرد. مردی که روزی پیشنهاد ملیاردی را رد کرد بسادگی اغوا شد و سپس تمرکزش را از دست داد و نابود شد.
آقای حجازی! دنبال بهانه نباشیم که خود کرده را تدبیر نیست. اگرچه به سهم خویش همه گفته ها را باور دارم. آقای خوش تیپ! او قبل از این توانش را از دست داده بود. او قدر جایگاه خویش ندانست.