تیتر سوم

نگاهی متفاوت به فوتبال و اجتماع

تیتر سوم

نگاهی متفاوت به فوتبال و اجتماع

نخبه‌خوری در فوتبال عاری از سیستم

مقدمه بی‌ربط اول: گیله‌ مردها غذایی دارند به نام میرزا قاسمی که از جمله ترکیبات آن، کباب بادمجان روی آتش هیزم یا ذغال است. بادمجان‌های افتاده در آتش به‌شدت تن‌سوز می‌شوند و...، هیچ‌ وقت کودکان زیر 12 سال را به تماشای آن نبرید. ممکن است رنجیده‌خاطر شوند. 

مقدمه بی‌ربط دوم: می‌گویند هیچ‌گاه به آروغ ضحاک فکر نکنید مگر آنکه بخواهید کاوه باشید. 

*****

اگر بپذیریم که فوتبال دو بخش دارد که یک بخش آن سیستم و طراحی بازی است و بخش دیگرش استعداد و هوش، پس چرا ما درجا می‌زنیم؟ کجای کارمان ایراد دارد؟ از حیث هوش و استعداد نیز ایرانیان سرآمدند یا حداقل چنین می‌اندیشیم که سرآمدیم. پس چرا این همه مسئله و دردسر و این همه مشکل؟

و اگر بپذیریم که صنعت فوتبال همانند صنایع دیگر است و برای انتقال دانش و تکنولوژی آن باید شبیه بخش‌های دیگر عمل کرد. پس کجای کارمان می‌لنگد؟

چرا دیلماج و مربی ما در دوپینگ بازیکن نقش دارند؟ چرا سرمربی ملی، بازیکن ترانسفر می‌کند؟ چرا منصوریان باید پاسخگوی مسابقه بین دختران و پسران استقلال باشد؟ چرا داوران ما می‌توانند نتیجه بازی را عوض کنند؟ چرا روزنامه‌نگار از بازیکن و سرمربی باج می‌گیرد؟ 

و چرا...؟ 

و چرا...؟

آقایان! اگرچه در اینجا قصد وارسی پرونده‌ها، اثبات و رد موضوعات مطروحه یا سلب مسئولیت رفتار افراد را نداریم اما با توجه به جمیع موارد می‌توان به این نکته پی برد که سازمان فوتبال ما سیستمی ندارد که در آن همه عناصر از جمله کنترل و مسئولیت، لحاظ شده باشد.

بیاییم از خود بپرسیم که مترجم کجاست؟ خداداد کو؟ میناوند چه می‌کند؟ منصوریان کجا می‌رود؟...فوتبال عاری از سیستم ما نخبه‌هایش را می‌بلعد. لحظه‌ای به آروغش فکر کنید، بوی چه کسانی را با خود دارد؟

شجاعت، تنها انتظار ما از محمد مایلی‌کهن

 

مقدمه بی‌ربط اول: بعضی از مردم چنان به رک‌گویی و عدالت اشتهار می‌یابند که موضوع و اتفاق با نگاه آنان معنی‌دار می‌شود. 

مقدمه بی‌ربط دوم: آمده است که نه سخنوری موجد حق است و نه شأن و مقام که اولی سیره اهالی سفسطه است و دومی طریق مرعوبان. 

*****

مایلی کهن از گروه کسانی است که نوع زندگی اش در برخورد و مواجهه با اطراف شباهت زیادی با ژورنالیست‌ها دارد. رفتاری بی محابا و آکنده از رشادت. در بیان حق ابایی ندارد و ذاتاً سیاس نیست. کار و تلاش از ویژگی‌های بارز اوست. اساساً برای خود و ملتش جایگاه قائل است و خودباخته نیست. اما...

 اما آقای مایلی‌کهن! تو را چه شد!؟ چه اتفاقی برایت رقم زده شد که چنین متفاوت شدی. مرد معترض فوتبال ما! به چه دلیلی چنین آرام و رام، نسبت به تلخ‌ترین حوادث اطراف هیچ عکس‌العملی از خود بروز نمی‌دهی و به ‌نوعی از هرگونه اظهارنظر سرباز می‌زنی.

بدان و آگاه باش! که برای مردانی چون تو که به اعتراض و عدالت شهره گشته‌اند از فصول سه‌گانه کاشت، داشت و برداشت، فصل برداشتی وجود نداشته و ندارد. مبادا زانو به خاک نهی و قدر کِشته‌های خویش ندانی. پس نسبت به اطراف خویش چون آینه صاف باش و سریع و صریح بگو آنچه را که باید بگویی. مبادا ملعبه نفسی قرار بگیری که در آن کارت دعوت و تماس تلفنی اهمیت پیدا کند ویا رئیس سازمان بودن طرف مخاصمه معنی دار باشد و... 

...و شجاعت، تنها انتظار ما از محمد مایلی‌کهن است، همین و بس.

آقایان! لطفاً، پاک کن ها پایین

مقدمه بی ربط اول: بزرگی می گفت: ابتکار زاپاس مهم تر از اختراع چرخ است. 

مقدمه بی ربط دوم: پاک کن برای پاک کردن اشتباه می باشد. 

مقدمه بی ربط سوم: گوگل ارتس، برنامه‌ای است تحت وب که تمام اتفاقاًت کالبدی و ترافیکی در آن ثبت می‌گردد. 

*****

بعضاً اتفاقاًتی در ورزش کشور بروز می‌کند که با هیچ قاعده‌ای قابل تحلیل نیست رویدادهای بی‌قاعده و نامنطبقی که اساساًً محلی از اعراب نداشته و ندارند. این که اتفاق یا رویدادی باید رقم خورده شود یا نه موضوعی نیست که قصد پرداختن به آن را داشته باشیم، بلکه موضوع اصلی ما نوع برخورد مدیران با واقعه است. کالبد شکافی وقایع وکشف روابط علت و معلولی آن حداقل چیزی است که مدیران و دست اندرکاران می‌بایست به آن همت گمارند و اهتمام ورزند.

اگر به خبرهای داغ چند روز گذشته ورزش کشور توجه کنیم درمی‌یابیم که از واقعه نود تا بازی تیم‌های دختران و پسران استقلال و خبرهای مشابه آن هیچگاه مورد کنکاش و موشکافی کارشناسانه قرار نگرفت و کسی به دنبال اصل مسئله نرفت تا...

آقایان! این که عاملان اتفاق در محاق بی‌تدبیری خویش فرو روند و برای خالی نبودن عریضه اطلاعیه‌ای صادر شود که فلان تیم منحل، چاره کار نبوده و نیست. برای رسیدن به برنامه‌ای دقیق، جهت جلوگیری ازهرنوع تکراراشتباه، باید به بررسی کارشناسانه آنها پرداخت. 

 آقایان! مبادا صورت مسئله پاک شود. لطفاً پاک‌کن‌ها پایین.

آقای رئیس جمهور! عذر خواهی لازم شد

مقدمه بی‌ربط اول: کنکاش رسانه‌ای و نظارت پرسشگرانه حقی از حقوق مردم در کنار هیات حاکمه برای جلوگیری از انحرافات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است.

مقدمه بی‌ربط دوم: در یک جامعه مدنی دولت مدافع حقوق مردم در مقابل هر نوع تعدی و تجاوز است.

مقدمه بی‌ربط سوم: برگزیدگان و منتصبان دولت به هیچ عنوان و دلیلی حق بهره‌گیری و استفاده از قدرت خویش برای جلوگیری از پرسش را ندارند.  

*****

آقای رئیس جمهور! برگزیدگان شما امروز آنی نبودند که باید می‌بودند. آنان از مسئولیت و ماموریتی که به آنان سپرده‌اید تخطی کرده و نسبت به حق ساده و طبیعی مردم در نقد عملکرد مدیران ورزشی کشور، بجای پاسخ و روشنگری یا برگشت از انحراف، از قدرت خویش بهره جسته و مسیر باطل «برخورد با رسانه» را انتخاب کرده‌اند. به عنوان یک دوست و مشاور به شما که پاسخ گویی و درایت شنیدن از نشانه های شماست، پیشنهاد می کنم تا به آنان دستور دهی که ضمن استغفار، از پیشگاه ملت ایران و دوستداران برنامه نود عذرخواهی کنند و از سازمان صدا و سیما بخواهید تا این برنامه منتقد همچنان با قوت به کار خویش ادامه دهد.

جایزه ویژه برای کسی که بتواند آشتی دهد

مقدمه بی ربط اول: خروشچف مرد تمام کننده جنگ سردی شد که سال ها بین شرق و غرب سایه افکنده بود و انرژی زیادی را با خود به سطل آشغال برد.

مقدمه بی ربط دوم: از محمد، خاتم پیامبران(ص) نقل است که هر دو کس بیش سه روز با هم قهر کنند از ما نیستند. مقدمه بی ربط سوم: مردی تیتر سوم نویس نصایح زیادی را از سر خیرخواهی به طرفین (مایلی کهن و دایی) نموده که به گوششان خوش نیامد و دمی  بود بر آهن سردشان.

مقدمه بی ربط چهارم: بیچاره مرد تیتر سوم نویس. 

*****

بدین وسیله به اطلاع همه عزیزان می رساند، به کسی که بتواند دو عزیز بزرگوار، آقایان محمد مایلی کهن و شاگردش علی دایی که امروز قد کشید و شهریار فوتبال ما شده را با هم آشتی دهد یک دوره لغت نامه نفیس دهخدای شانزده جلدی هدیه می گردد.