تیتر سوم

نگاهی متفاوت به فوتبال و اجتماع

تیتر سوم

نگاهی متفاوت به فوتبال و اجتماع

استیلی، جوجه اردک زشتی که می تواند قو بشود!

       داستان جوجه اردکی که بیش از همه تلاش می کرد وکمتر از بقیه به نتیجه می رسید را که خاطرتان هست. او سرشار از محبت بود و برای پذیرفته شدن تلاش وافری می کرد.  هافبکی که عرق می ریخت و مورد هجوم یاران حریف بود. چه تکل های خشنی که نخورد و چه صدمه ها که ندید. تا قهرمانی ملی پیش رفت و اوج هنرنمایی اش گلی بود که به آمریکا زد.

جوجه اردک بعد ها در کسوت مربی گری در پرسپولیس تیمی را آماده می کند و پیشنهاد سرمربی می دهد، اما سرمربی پیشنهادی با وی مشکل پیدا می کند.

او باز تلاش می کند، بیشتر و بیشتر بی آنکه بداند... 

جوجه اردک! نگران نباش. آنان تو را می پذیرند.کاش دیر نشود...

پیر مرد! حرف نزن

         بی شک داریوش مصطفوی از مردان تاثیر گذار در بروز نقطه عطف فوتبال ایران در دو دهه اخیر است. او که خود روزگاری فوتبالیستی درجه یک به شمار می آمد، در مدیریت ورزشی نیز موفق نشان داد و در شرایطی که از فوتبال ما هیچ امیدی نمی رفت، به همت دیگران، فوتبالی درجه یک در سطح آسیا ساخت وشروع به یقه گیری از بزرگان فوتبال آسیا وجهان پرداخت. از ویژگی های بارز ایشان در آن زمان کمی صحبت بود. در این سیاق آنقدر افراط می کرد که انگار او حرف زدن را نمی داند. اما بعدها او شروع به صحبت کرد، آنقدر که در عمل فرو ماند. 

پیر مرد! مواظب باش، عمل کن و حرف نزن که حرف زدن عمل را زایل می کند.

آقایان! شما را چه می شود؟

         این که آیا جناب قاضی استغفا داده یا استعفا داده شد و یا این که آیا جناب ایشان مریض است یا نیست؟ همه وهمه از مباحثی است که در پس گذر زمان روشن می گردد. اما آقایان! شما را چه می شود؟ هیچ اندیشیده اید که چه می کنید؟ دم از رفاقت می زنید و شمشیر به آبروی هم می کشید.

آقای رئیس فوتبال! این قاضی دربدر که با آمدن شما استعفا داده بود؟ چه شد آن رفاقتی که مدعی بودید؟ و چرا ایشان را دوباره ابقا کردید؟ امروز که چشمان بسته اش را دیدید که نه رفیق می شناسد و نه رابطه، یادتان آمد که او اصلا قاضی نیست؟ اوف بر این دنیا.

آقایان کاش شما را توان تحمل عدالتی بود، کاش.

و اما جناب قاضی! شما قبل از این به خطا رفتید. آنگاه که آنها بی توجه به همه قوانین کوچک و بزرگ خطا کردند و شما چشم پوشی کردید. آیا به نظر شما طرح این ماجراها کمی دیر نشده است؟

با همه اینها آقای قاضی! اگر چه فوتبال کشورشما را به قاطعیت وشاید عدالت به خاطر سپرد اما ...

فوتبال آسیا به مایلی کهن مدیون است

        اگر چه ما به ضعیف بودن حافظه تاریخی متهم هستیم لاکن سال های افول فوتبال این کشور را یادمان هست. سال های مساوی و باخت با مربیان وطنی و غیر وطنی، سال هایی که دیدن و یا ندیدن بازی ملی برای مردم فرقی نمی کردو...

... و این ادامه داشت تا دوره انتخاب مردی که شباهت زیادی به بقیه مربیان نداشت. نه خارجی بود و نه از اهالی لابی و....

او فوتبال ایران را شبیه به فوتبال برزیل می دانست و البته گرفتار. بی پرده سخن می گفت. شیرین و کمی گستاخ.

تا سرخط آزمایش(1996). در اولین ایستگاه،کره، ژاپن، عربستان و....

...و با ناداوری ترمزش کشیده شد.

ملتش را با برد صدا زد و با پیروزی همراه کرد. همه از فوتبال می گفتند. کودکان وجوانان، زنان ومردان... و این اولین گام از آشتی بزرگ ملت با فوتبالش بود.

... پس ادامه داد، علی الرغم نخواستن های زیاد، ایستگاه به ایستگاه و پیروزی به پیروزی...

بی شک با رونقی که مایلی کهن در فوتبال ایران رقم زد، تحرکی در فوتبال آسیا بوجود آورد وفوتبال آسیا را مدیون خود کرد.

والیبال ایران، تیمی که تمرکز را با خود به ژاپن نبرد

           هرچه بیشتر نگاه کردم کمتر پیدا کردم و هرچه بیشتر فکر کردم کمتر به نتیجه رسیدم که تمرکز در تیم والیبال ایران چه وزنی دارد؟ مگرنه این که تیم یعنی تمرکز؟ پس چرا باریکنان ما فاقد آن بودند؟ دقیق ودقیقتر و باز هم دقیقتر، بازیکن ما غرق در پنهان کردن زنجیری است که گردن آویز قد رعنای اوست وکنترل توپ در مرتبه بعدی است. برای گم شده تیم والیبال ایران در ژاپن، فیلم بازی ها را دوباره نگاه کنید تا پیروزی را پیدا کنید.